امروز اولین روز ماه رمضون بود از صبح
تا عصر کاملا ولو و پخش رو تخت بودم. ساعت هفت و نیم یه کم حالت تهوع گرفتم
بعدش خوب شدم. سردرد و چشم درد هم داشتم که خب طبیعیه :دی حوصله هیچ کاریو
نداشتم و با گوشیم سریال دیدم بازی کردم.
یادمه یه دوست داشتم مسیحی بود تو دوران
هنرستان و اونا هم روزه می گرفتن با این تفاوت که چهل روز و اینکه نباید
هیچ لبنیاتی بخورن. همه چی گیاهی. به ظاهر شاید خیلی ساده باشه. بهش کیک
تعارف کردم می گفت نه توش تخم مرغ داره. نون پنیر نه!
هرچی فک کردم ببینم اینا چی می تونن بخورن؟ فقط نون؟ برام جالب بود که به همون دینی که هس همونا رو رعایت می کنه.
اون وقت ما ایرانی ها مسلمونیم می بینیم
یکی داره به اعتقاداتش عمل می کنه مسخره اش می کنیم. طرف تو هر دینی باشه
باید یه سری وظایفشو انجام بده.
مثلا زمان هایی که شاغل بودم کارفرما می
پرسید روزه ای می گفتم آره. تعجب می کرد وا؟ شما روزه می گیری؟ خب چون
لاغرم و ظریف براشون طوری تعجب آور بود انگار که سرطان دارم. بابا وقتی می
تونم یه کاریو انجام بدم چرا باید بابتش در دنیای پس از مرگ مجازات شم؟
البته روزا خیلی بلنده و کسائی که
کارشون بیرونه و زیر آفتابن و خرج زن و بچه می دن حق دارن نگیرن. این ادعا
رو هم قبول ندارم که می گن از کارشون بزنن که امر واجب رو انجام بدن چون
طرف نره سرکار بشینه خونه از کجا در بیاره بده زن و بچه؟ حق الناس می افته
گردنش.
وب سارا رو خوندم یاد جریان روز قبل افتادم. پسره رانندهه که خوشخواب رو آورده بود چند ثانیه درگیر این بود که دستگاه پوز رو روشن کنه و آخرش زنگ زد به آقاهه. به من گفت می بینی این آقای فلانی خیلی بدبخته از نظر من! پولداره ها ولی با همین ماشین (وانت) می ره عروسی و مهمونی. دستگاه پوز رو بانک فیری داده ولیایشون آف می کنه مبادا باطریش تموم شه. یا جلد روشو نمی کنه مبادا خش بیفته.
این طور آدما بدبختن!
خودم کف کرده بودم که ماشین یارو اینه؟!
آخه من یکی فک می کنم هر کسی داره خوب می خوره و خوب می پوشه و خوب می
گرده ولی گویا همه این طوری نیستن. چرا اینایی که حساب مالیشون خوبه و شغل
خوبی دارن ولی ماشین خوب سوار نمی شن؟ پرده شیک به خونه نمی زنن؟ و یا؟؟؟
خب خدا بهت ثروت و مال می ده باید هم خودت حال کنی هم خیرت به 4 نفر دیگه
برسه.
آدم از اینایی که دارن توقع داره. خیلیا
هم ندارن ولی هر طوری هس خوب می گردن و شده قرض و قوله کنن و به عشق مارک
اپل برن گوشی آیفون بخرن. یه عده هم دارن و راحت می تونن خرج کنن ولی
.........
پسره راس می گفت از نظر منم این طور
آدما بدبختن. منم خوشحالم که نذاشتم بدبختیم ادامه پیدا کنه و خوشخوابمو
عوض کردم چون پولشو داشتم و خریدم!
تا حالا شده یه چیزی بیفته تو مخت و ول کنت نباشه؟ از یادیگری درس تا خرید هر چیزی، انجام دادن کارای اداری حتی!
ماه رمضون نزدیکه. یه لیست غذا برای سحری نوشتیم زدیم به در یخچال.
